نوشته های عاشقانه ازدکتر علی شریعتی

خداوندا
از بچگی به من آموختند همه را دوست بدارم
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:

فراموشش کن


دکتر علی شریعتی


اولین روز ....بخاطر داری؟ ....... اولین روز بارانی را بخاطر داری؟.. غافلگیر شدیم.... چتر نداشتیم ... خندیدیم ... دویدیم..... و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم 

دومین روز بارانی را چطور؟... پیش بینی اش را کرده بودی .... چتر آورده بودی..... و من غافلگیر شدم..... سعی میکردی من خیس نشوم..... و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود

و سومین روز چطور؟

گفتی سرت درد میکند و حوصله نداری سرما بخوری

چتر را کاملا بالای سر خود گرفته بودی و شانه راست من کاملا خیس شد

و

و

و

چند روز پیش را چطور؟

بخاطر داری

که با یک چتر اضافی آمدی

و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر تو چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم

 

فردا دیگر برای قدم زدن نمیآیم....


تنها برو.


دکتر علی شریعتی


 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد