من کیم؟؟؟؟
من کیم؟
هیچ یادت می آید مرا
جایی مرا دیده ای
آری !!!
من همان غریبه ام که زود آشنا شد
من همان بوسه ی سبزم
که کنار خال رنگینی درج شده
من همانم ٬ یادت آمد؟
من همانم ٬ همکلاس آسمان
دوست تقدیر ٬ دشمن سرنوشت
عاشق باران
یادت آمد؟
من همانم که امید
در فراسوی وجودش پرپر می زد بی رنگ
من همانم که طلوع
از غم دیدارش زودتر سرخ می شد
من همانم ٬ یادت آمد؟
من همانم که دل پروانه
از غم هجرانش به تپش می افتاد
من همانم که عطرش
غم دیوانگی گلها را سر و سامان می داد
یادت آمد؟
همه می شناسند مرا
اگرم یادت نیست
من همانم
هیچکس
یادت آمد؟
**************
تو کیستی؟
هان؟
یادم آمد...
...
تو همانی که روزی با پاهایت آمدی
و نماندی و رفتی!!!
و من...
من همانم
که روزی با دلم آمدم و ماندم و ماندم
ادامه...
صبح بخیر یعنی همین نگاه کردن تو چشات و لمس برق نگات ، نوازشت گونه هات ، بوسیدن هات ، که تو در سکوت ، بدون کلام ، دستت رو رو دستم میذاری ، فووت می کنی تو صورتم و با لبخند و نگاه شیرینت پاسخش میدی ، . . . می بوسمت ، صبحت بخیر باشه
rasoul
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 22:25
azizam matalebeto be ruz kon,hamchenin axaro.